(1112)خطبه شاهان بگردد و آن کیا |
|
جز کیا و خطبههای انبیا |
(1113)زآن که بوش پادشاهان از هواست |
|
بار نامه انبیا از کبریاست |
(1114)از درمها نام شاهان برکنند |
|
نام احمد تا ابد برمیزنند |
(1115)نام احمد نام جمله انبیاست |
|
چونکه صد آمد نود هم پیش ماست |
خطبه شاهان بگردد و آن کیا: مثال دیگری از ناپایداری امور ظاهر و مادی و این جهانی می آورد که مقایسهایست میان شاهان و پیامبران،و به صراحت کامل می گوید: خطبه و جاه و جلال شاهان پایدار نیست.
بوش به معنای جمع طرفداران و جاه و جلال ظاهری و نتیجهْ منافع ظاهری و موقت و آنی این مردم است و اگر شاه و امیر از قدرت بیفتد، همه از او دوری میکنند.
بارنامه: یعنی صورت کالاها، اما در این جا به معنای اسباب شکوه و جلال به کار رفته است.
نام احمد نام جمله انبیاست: استاد فروزانفر هم به نقل از بزرگان عرفان و معرفت میگوید: حقیقت محمدی جامع جمیع مراتب کمال و رسالت است و در این مورد به دو حدیث استناد میکند: «کنت نبیا و آدم بین الروح و الجسد»[1] حدیث دیگر: «وکنت اول النّبیین فی الخلق وآخرهم فی البعث»[2] و این توضیح را میافزاید که انبیا و پیغمبران گذشته، شئون مختلف حقیقت محمدی بودند که به نوبت ظهور کردند. مطابق نظر صوفیه هر یک از پیمبران و اولیاء پیشین بمنزلهى علت اعدادى براى ظهور و وجود ولى و پیمبر لا حق محسوب مىشوند و کمالات آنها در وجود او مندرج است، مولانا نظر بدین نکته وجود حضرت رسول اکرم را بعدد صد تشبیه مىکند از آن جهت که آخرین مرتبهى عشرات است و مراتب دیگر عشرات، در عدد صد مندرج است.[3]
( 1112) سخنان پادشاهان همه از این قبیل بوده و فانى مىگردد فقط فرمایشات بزرگان دین و پیمبران است که قابل زوال نیست.( 1113) براى اینکه کر و فر پادشاهان از روى هوا بوده و حشمت و جلال انبیا از کبریایى و عظمت است. ( 1114) نام پادشاهان بتدریج از سکهها محو مىگردد ولى نام احمد ص تا قیامت بر دلها نقش خواهد شد.( 1115) نام احمد ص بمنزله نام عموم انبیا است زیرا که عدد نود در عدد صد بالفعل موجود است.
دراین ابیات مولانا یک مثال دیگری از ناپایداری امور ظاهر و مادی و این جهانی می آورد که مقایسهایست میان شاهان و پیامبران،و به صراحت کامل می گوید: خطبه و جاه و جلال شاهان پایدار نیست. تنها اسمی که هرگز از روی سکهها برداشته نمیشود نام محمد است که خاتم انبیاست و به جای نام همهْ انبیا تا ابد میماند. مولانا درین ابیات می گوید: حقیقت امر آنست که حکومت حق، تغییر پذیر نیست بر خلاف حکومت ظاهرى و قدرت مادى که در معرض زوال است.
[1] - احادیث مثنوى، ص 102
[2] - احادیث مثنوى، ص 113، 111
[3] - براى اطلاع از دربارهى حقیقت محمدى، رجوع شود به: فصوص الحکم بضمیمه حواشى دکتر عفیفى، ص 226- 214، 346 319، بیان السعادة، ج 2، ص 247.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |